دلم تنگ شده 
برای زنده بودن 
از صبح  تا شب درس خواندن از من یک مرده ساخته 
چند دقیقه به یک اهنگ گوش دادن مانند قطره قطره اب برو روی کویر خشک وجود من است 
دلم میخواهد حرف بزنم 
با کسی که به حرف هایم نخندد
به کسی که بداند چه می گویم 
که بفهمد چه میگویم 
صدای من رسا نیست 
وجود من در حال محو شدن است 
ارزشش را دارد؟ 
دلم برای  بودن تنگ شده برای فهمیدن دقایق برای شنیدن صدای باران تنگ شده 
حتی اگر باران هم ببارد چه ارزشی دارد وقتی من در حال حل کردن سوالات ترکیبی تابع هندسی و حسابی هستم؟ 
چه ارزشی دارد بوی خوش توت فرنگی چه ارزشی دارد هوای خنک صدای جوی اب خش خش برگ ها 
دلم برای  زندگی تنگ شده 
وقتی می توانستم به خودم فکر کنم به دنیا فکر کنم به بودن فکر کنم 
این ها علم نیست اشتباه نکنید حفظ کردن چند خط و یاد گرفتن روشی برای  دور زدن دید طراح علم نیست به خدا که نبست 
اجبار سختی است 
خواب هایم با استرس غذا خوردن با استرس انقدر به ساعت دیوار خانه نگاه میکنم که ساعت درس خواندن برسد 
کی تمام می شود این روز ها و کی من به خودم بر میگردم 
کی دوباره میتوانم زیر باران قدم بزنم و از مزه ی غذایم لذت ببرم 
کی میتوانم دوباره ساعت ها به پنجره اتاقم تکیه بزنم و لبخند بزنم به اسمان شب. 
کی میتوانم دوباره زندگی کنم؟ 

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها